راهی برای ننوشتن
دو روزی می شود که با تلاش بسیار سعی میکنم ننویسم. یک چیزی مثل خناق راه حلقم را گرفته و می ترسم اگر بنویسم مثل بادکنک بترکم و همه چیز باد هوا شود. نمیدانم چرا دوباره حس میکنم محتسب خرخره ام را گرفته و جامعه ما مثل مشق کودکانه کلاس اولی ها هی نقطه سر خط میشود. نقطه سر خط. راهی برای رج زدن نیست و حتی برای ترک تحصیل . ما مکررا نقطه سر خط هستیم. شاید بهتر باشد این یک پست را یکسره عکس بگذارم و زبان در کشم و دهان ببندم و انگشتانم را در آب سرد بگذارم تا وور وور نکنند و من را ترغیب به نوشتن نکنند.









+ نوشته شده در جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۱ ساعت 18:53 توسط ف. گل سرخی
|